به گزارش خبرگزاری حوزه، آیت الله گرامی در کتاب خاطرات خود به بیان داستانی از آثار اهانت به مرجعیت پرداخت که بدین شرح است:
مرحوم [آیت الله] آقای داماد برایم نقل کردند:
در یک روز برفی، که مرحوم حاج شیخ [عبدالکریم حائری یزدی] برای درس میآمدند، یکی از اعضای آستانه حضرت معصومه سلام الله علیها که در یکی از مقبرهها با دوستان خود نشسته بود، بلند میگوید: این شیخ را ببین که در این روز برفی هم دست از دکانداری خود برنمیدارد!
از قضا همان روز مبتلا به دل درد میشود و بالاخره، به حاج شیخ متوسل میشوند، ایشان میفرمایند: من از حق شخصی خودم گذشتم، ولی حساب مرجعیت فقط به من مربوط نمیشود!
بالاخره، آن شخص همان شب مُرد!
در عمر خودم کسانی را دیدهام که به برخی مراجع بسیار توهین کردند و جوانمرگ شدند!
کتاب خاطرات آیتالله گرامی، صفحه ۹۹
نظر شما